دخترم پرنیکا

دومین سونو

1391/1/11 20:24
نویسنده : پپو
1,045 بازدید
اشتراک گذاری

ديروز رفتم سونو. بهم گفت همه چي نرماله. اما احساس كردم هيچي از NT و NB نميدونه!!!!
از هرچي سونوئه متنفر شدم. ديگم نميرم سونو....
شبشم تشنج كردم و از شدت لرز تمام بدنم مي لرزيد... اما از ترس اینکه بازم مثل اوایل بارداری تبم بالا نره، جرئت نمیکردم زیاد خودمو بپوشونم....

حس می کردم یه گربه پنجولای خیسشو به پشتم می کشید....

اول رفتم ا.شبیری،اما از بس شلوغ بود اصلا" بهم وقت نداد. نيم ساعت تمام به منشيش التماس كردم..... فايده نداشت. 13 هفته و 3 روزم بودم ديگه نمي تونستم براي سونوي NT بيشتر از اين دير كنم....

اين بود كه مجبور شدم برم سونوي افق (نظری)...
فقط يه برگه داده كه توش نوشته BPD برابر 21 و به اصرار خودم اندازه سرويكسمم گرفت كه 35 بود. توی این سونو 13 هفته و 2 روزت بود که با تاریخ پ فقط یک روز اختلاف داشت خدا رو شکر.
ولي كلا" از هرچي سونوئه بدم اومد.....

از اين حرص ميخورم كه يارو اگه بلد نبود NT و NB رو اندازه بگيره خوب از اول ميگفت و اين بچه طفل معصوم منو الكي موجي نميكرد!
بعضيا خيلي بي مسئوليتن..... فقط به فكر جيب خودشونن....

بابات که داشت مانیتور دکترو نگاه میکرد راجع به جنسیتش پرسید. نظري هم گفت من چيزي توي پاش نمي بينم... احتمالا" دختره، اما هنوز زوده. يه ماه ديگه بيا تا قطعي بگم چیه....
من براي جنسيت حسني نسبو قبول دارم اما چون اون گفت NT انجام نميده رفتم پيش اين نظري كه اينم NT رو نگفت بهم...

پریشب رفتم سونوی حسنی نسب و برگه سونورو نشون منشیش دادم. منشی رفت و برگه رو به دکتر نشون داد و وقتی برگشت گفت ما NT انجام نمیدیم، این ریزه کاریا رو شبیری و موتمنی انجام میدن....

باز خدا خیرش بده که الکی پذیرش نکرد و به اسم سونوی NT یه سونوی معمولی انجام نداد.

پسرعموتم اولين باري كه رفته بودن سونو،گفته بودن دختره، بعد از يه ماه پسر شده بود!!! (تازه اون تهرانه)

نميدونم شوشو كه ديروز راضي شده بود و همش ميگفت: پرنيان بابا..... قشنگ بابا...... همش تصورشو ميكرد... حتي گفت فردا ميرم براش يه لباس دخترونه ميگيرم!!!!

ديشب كلي گريه كردم....
خيلي احساس بيچارگي ميكردم... نميدونم چرا؟؟؟؟
شايد بخاطر اين سرماخوردگي و تشنج لعنتي بود... شايد بخاطر اين سونوگرافيست هاي بي سواد..... شايدم استرس كار....
حوصله هيچي و هيچكسو ندارم.....
فكر كنم دچار افسردگي دوران بارداري شدم!!!!

نمیدونم شاید خدا میخواد امتحانم کنه...

خدا جونم خودت خوب میدونی دعای همیشه بعد از نمازام اینه که: هر چی که صلاحمونه در حقمون مقرر بفرما و مارو هم راضی به رضای خودت و تسلیم امرت کن...

میدونی که همیشه به لطف و کرمت ایمان مطلق دارم.

خدایا خودت کمکمون کن، مثل همیشه....

خدایا شکرت بخاطر تمام نعمتهایی که بهمون عطا کردی....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)