دخترم پرنیکا

پروفایل

شرح وبلاگ

من پرنیانم و هنوز سنی ندالم! آخه الانه فقط تو ذهن مامان پپوم هستم و میخوام به زودی بیام و دنیای اونو و بابا احسانو قشنگتر از همیشه بکنم. من هنوز یه شعر نابم، یه نقاشی هفت رنگ، که هر شب به رویاهای مامانم رنگ و بوی بهشتو می بخشم. مامانی میگه خیلی نقشه ها واسم داره! ( وااای! خدا به دادم برسه!) این وبلاگو واسش ساختم تا قبل از اومدنم یه خورده خودشو تخلیه کنه و حرفاشو بنویسه. راستی مامان و بابا روز تولد بانو زهرا نامزد کردن، شب مبعث عقد کردن و کمتر از دو هفته و نیم بعد در نیمه شعبان 88 رویای زندگی رو شروع کردن. حالا این شما و اینم ماجراهای من و مامان و بابا!

نویسنده

آمار

تعداد مطالب : 83
تاریخ عضویت : 9 فروردین 90