دخترم پرنیکا

کنکور و نمایشگاه کتاب

سلام گلم، قند عسلم. بالاخره بعد از چند روز فرصتی دست داد تابیام و واست آپ کنم. هفته گذشته همونطور که تقریبا" همه جامعه بشریت در جریان بودن، مامی جونت امتحان ارشد داد. شب قبلش که ازم می پرسیدن چقدر خوندی؟ استرس نداری؟ من میگفتم: ٤ صفحه ام مونده، اگه اونارم بخونم دیگه استرس ندارم!! (حالا از ١٢-١٣ تا منبعی که برای امتحان میومد من فقط نصف یه کتابشو خونده بودم!) وقتی از سر جلسه برگشتم، مامان بزرگ آریو ازم پرسید : امتحان چطور بود؟ گفتم: نامردا! ٩٨ درصد سوالا رو از همون ٤ صفحه ای که نخونده بودم طرح کرده بودن!! ولی جدا" زبانش خیلی راحت بود و بقیه درساشم اگه میخوندم قبولی رو شاخم بود، حالا ببینیم چیطو میشه!! روز قبل از امتحان ...
9 فروردين 1391

تحول اداری!

سلام به نی نی خوشگل خودم. این چند روزه یه سری اتفاقا افتاده که چون مربوط به "خانواده" میشه، فکر کردم لازمه تو هم در جریان باشی!! (الان چه احساسی داری که به آدم حسابت کردم؟!) خلاصه چند روزیه که سمت مامانی و همینطور بابایی قراره توی اداره هامون تغییر کنه و همین مارو کمی دچار استرس کرده! پریشب من تا صبح خوابم نمیبرد و گلاب به روت هی پا میشدم دستشویی می رفتم (از استرس) دیشبم بابایی دقیقا" همین حالتو داشت!! خنده دار بود. تازشم، دیروز که خبر اومد وزارت خونه مامانی و بابایی دارن با هم ادغام میشن و امروزم شنیدیم وزیر بابا اینا شده وزیر مامان اینا و وزیر مامان اینا برکنار شده! خلاصه همه نگرانن که حالا اوضاع چطوری میشه و بهتر میشه یا بدتر؟...
9 فروردين 1391

انتخاب نام

نامى نکو گزين که بدان چون بخوانمت در دلت شادى آيد و در جانت خرمى آریان عزیزم بزار از انتخاب اسمت بگم که خودش یه پروژه ای بود واسه خودش. همونطور که بعدا" توی درساتون بهتون میگن حدیث داریم که یکی از مهمترین حقوق فرزند بر پدر و مادر، انتخاب نام نیکو هست. (نه اینکه اسمتو نیکو بزاریم ها! یعنی اسم خوبی برات انتخاب کنیم.) حضرت علی هم گفته بهتره اسم نی نی رو قبل از تولدش بزارین. مام گفتیم چشم! من و بابا دوست داشتیم یه اسم اصیل ایرانی پرمعنی برات انتخاب کنیم که تا حدی تک باشه و زیاد تکراری نباشه. البته این اسم باید چیزی می بود که از لحاظ آوانگاری هم به اسم بابا بیاد هم به اسم مامانی. (البته خیلی از اسما توسط فوامیل ثبت یا رزرو شده بود!) ...
9 فروردين 1391

بدجنس ترین مامانای دنیا!

سوسک گورکن: این حشره یکی از بدترین مادرهای جهان است زیرا فرزندان خود را در بازی مرگباری می خورد لارو این سوسک درون جسد موش مرده ای قرار می گیرند که توسط مادر و پدر درون حفره ای دفن شده است، سوسک مادر غذای فرزندان خود را با خوردن لاشه موش تامین می کند و در نتیجه به صورت ناخودآگاه لاروهای خود را می خورد. تعداد لارو این سوسکها معمولا بیشتر از اندازه ای است که تمامی آنها بتوانند درون بدن موش جا بگیرند از این رو شانس بقای برخی از این لاروها افزایش پیدا خواهد کرد. پاندا: بر خلاف تصور همگان، پانداهای مهربان مادرهای بسیار بدی هستند زیرا در زمانهایی که دو فرزند به دنیا می آورند، یکی از آنها را به حال خود رها می کنند. این ج...
9 فروردين 1391

بن لادن در پله های ترقی!

عزیزم. دخترک گلم. ببخش که نمی تونم زیاد بهت سر بزنم. آخه مامانی یک هفته دیگه امتحان داره و از اونجا که چادرشو سفت به کمر بسته تا پله های ترقی رو دونه دونه تی بکشه! زیاد فرصتی برای نوشتن واسه عزیزدردونه اش نداره. حالا یکی ندونه فکر می کنه چقدر درس خوندم! از 1٣-1٢ تا درسی که واسه کنکور میاد فقط یه کتابشو دارم میخونم که اونم هنوز نصف نشده! (اگه اعتماد به نفس تو هم به مامانی بره، چه شود! ) البته مامانی پارسال ارشد ملی روبه زور بابایی که همش با وعده کیک و ساندیس اغفالش میکرد رفت سر جلسه و وقتی نتیجه ها اومد در کمال ناباوری دیدیم مجاز شدم!!! جات خالی با بابایی اونقد دو تایی خندیدیم که تا چند روز فکم درد گرفته بود! آخه هیچی هیچی نخونده ...
9 فروردين 1391

سوپ جنین انسان!!!

پرنیان جون عزیز مامان، لطفا" شما این مطلبو نخون و نبین! (0+) این یه داستان واقعیه از یه مقاله علمی تکان دهنده ای که تو چین منتشر شده. تو ایالت کانتون چین، یه سوپ گیاهی به همراه گوشت نوزاد سرو میشه که تبلیغ زیادی کردند که سلامتی و میل جنسی رو به طرز عجیبی بهبود می بخشه! این سوپ ترکیبی از مغذی ترین گیاهان، گوشت مرغ و جنین سالم انسانه که 8 ساعت آب پز یا بخارپز میشه! قیمت سوپ 4000 دلاره حدودا و یک کارخونه دار تو مصاحبه ای که کرده گفته تاثیر این سوپ خوشمزه رو به عینه دیده! این کارخونه دار 62 ساله با همسر دومش که 19 سالش بود بعد دو هفته باز واسه سرو سوپ اومده بود و راضی بود یه روز زن و شوهری که دو دختر داشتند وبچه سومشون که جنین...
9 فروردين 1391

زن کوچولوها!

سلام دخمل گل مامان. دیروز فیلم سینمایی زنان کوچک رو دیدم. با اینکه درس داشتم اما قشنگ نشستم تا آخر دیدمش. (آخه به خاطر نم زدن سقف ماطبقه بالا شوفاژا رو خاموش کرده بودن و بارون شدیدی میومد و منم که سرمایییی! جوراب روفرشی ضخیم پوشیده بودم و چند فنجون قهوه خوردم اما افاقه نکرد.) بگذریم. بچه که بودیم کارتونشو تلویزیون پخش می کرد. قصه خونواده ای بود با 4 تا دختر. یادش به خیر! منم که اون موقع ها یه پا جودی ابوتی بودم واسه خودم و همیشه مقادیر متنابهی پروانه و شاپرک دور سرم در حال چرخش بودن، کلی با دختر جسور و بلندپرواز و نویسنده خونواده توی فیلم «همزادپنداری» می کردم. حالا شاید بپرسی همزاد پنداری (یا شایدم «هم ذا...
9 فروردين 1391

خانه سازی

سلام به باهوشترین نینی دنیا. عزیزم من و بابا امسال به طرز بسیار جدی دنبال پیدا کردن خونه هستیم. بابایی دوست داره یه زمین یا خونه کلنگی گیر بیاره تا با دوستاش اونو چند طبقه و انجوری که میخوان بسازن. اما هر چی می گردیم یه روز آب هست نون نیست، یه روز بنزین هست کبریت نیست، یه روز بارونه، یه روز زمین کجه.... خلاصه تا حالا که به نتیجه نرسیدیم. تا اینکه پریروز یه خونه کلنگی پیدا کرد که موقعیتش برای ما خیلی خیلی عالیه. اولا" محله اش یکی از محله های مورد تایید ماست، بعدش به همه مراکز سوق الجیشی نزدیکه، از جمله اداره مامانی، اداره بابایی، بازار، فروشگاه، مسجد، ایستگاه تاکسی، حتی تو کوچه یه آرایشگاه و خیاطی هم هست، و از همه مهمتر یه مهد کودک ...
9 فروردين 1391

دندون عقل

شلام! امروز رفتم آخرین دندان عقلمو کشیدم و پاک خالی از عقل شدم!! (نه اینکه قبل از این چیزی به اسم عقلم داشتم!) الان که دارم اینارو برات مینویسم هنوز ناحیه عظیمی از صورتم به شکل یک لایه لاستیکی باد کرده و بی حسه. دکتر نامرد با اون انبر وحشتناکش! خلاصه اینم یکی از گامهای پروژه رسیدن به تو بود که امروز با موفقیت برداشتم. (دکتر گفته بود قبل از نی نی دار شدن باید دندوناتو چک کنی و آخرین دندون عقل داوطلب کشته شدن شد!) بابایی امروز ماموریته و مامان تنها، مامان خسته، مامان گشنه، مامان بی دندان! الان جا داره که تو با اون لهجه شیرین مریخیت بهم بگی: مامان بی دندوووون! افتاد تو قندون! ای قربون اون دندونای تا به تات بشم من. ...
9 فروردين 1391